نقد و بررسی فیلم فارست گامپ Forrest Gump 1994

زمانی که تام هنکس در سال 1993 اولین اسکار خود را برای فیلادلفیا برد، فیلم در مجموع پنج نامزدی دریافت کرد. دومین اسکار او برای فیلم فارست گامپ در فیلمی به دست آمد که بیش از دو برابر نامزدی و جوایز دریافت کرد. اگر فارست گامپ کار دیگری انجام نمی داد، اعتبار هنکس به عنوان یک بازیگر جدی تثبیت می شد. او دیگر هرگز از شخصیت Bosom Buddies خود در فیلم ها تقلید نمی کند.

همچنین در میان جوایز دیگر نیز برای رابرت زمکیس بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را دریافت کرد که بسیار شایسته است. فیلم شبیه هاکلبری فین است مانند مشاهدات زیرکانه‌اش از مردی که ضریب هوشی 75 داشت. اما همانطور که فارست نیز به ما می‌گوید، “احمق همانقدر احمق است”. و فارست با دست یک مشیت غیبی بسیار بهتر از برخی از افراد باهوشی که در زندگی ملاقات می کند ظاهر می شود.

فیلم فارست گامپ
فیلم سینمایی فارست گامپ

با تماشای فیلم یک بار دیگر به ذهنم خطور کرد که مارک تواین اگر خودش نمی توانست این را بنویسد، همان طور که زمکیس با شخصیت فارست گامپ رفتار می کرد، دوست می داشت. زیبایی هاکلبری فین و راز موفقیت آن در این است که تواین در ذهن کودکی قرار گرفت که تمام اتفاقات اطراف خود را ثبت کرد، کودکی بدون تحصیلات زیاد. کاری که زمکیس انجام داد این بود که هنکس را به ذهن کودکی تبدیل کرد که همه چیز را با وضوح شگفت‌انگیزی می‌بیند و عاری از هر گونه ظاهرسازی است. چیزی که هنکس در اطرافیانش و اتفاقاتی که آمریکا و خودش را از آیزنهاور تا ریگان شکل می دهد مشاهده می کند.

دو بخش زن برجسته در فارست گامپ وجود دارد. یکی برای رابین رایت است که در بزرگسالی نقش کودک آزار دیده جولی را بازی می کند. او عشق و بهترین دوست فارست است و مسیری متفاوت از زندگی را در پیش می گیرد که با تأمل بیشتری نسبت به هنکس انتخاب کرده بود. سرنوشت آنها اگرچه در نهایت به هم گره خورده است کاملاً متفاوت است.

دومین نقش اصلی زن، برای دو بار دیگر برنده اسکار سالی فیلد است که اکنون در نقش های مادرانه ایفای نقش می کند، بسیار دور از جیجت و راهبه پرواز. او اصولی را به فارست می‌دهد که او بر اساس آنها زندگی می‌کند و در یک بحران، آنها چیزی فراتر از کلیشه‌های لقمه‌ای هستند.

جایزه دیگری که فارست گامپ برنده شد برای جلوه های ویژه است و جایزه ای که برنده نشد برای گری سینیس در نقش ستوان دان تیلور، افسر فرمانده فارست در ویتنام بود. این چیزی است که محاسبه نمی‌شود، زیرا جلوه‌های ویژه قرار بود گری سینیس را به‌عنوان یک فرد قطع عضو با دو پا در ویتنام نشان دهند.

بدون شک این کار شگفت انگیزی است، اما احترام به آن بدون Sinise که اجرای آن واقعاً آن را به ارمغان می آورد، مضحک است. سینیس تحصیلکرده ای است که به سرنوشتی که برایش اتفاق افتاده لعنت می فرستد، اما در نهایت با تنها رفتن به جریان، در نهایت موفق می شود. Sinise در آن سال در بخش بهترین بازیگر نقش مکمل مرد به مارتین لاندو برای اد وود باخت، اما فکر می‌کنم بازی Sinise تاثیر ماندگارتری داشته است.

برای آن دسته از آمریکایی هایی که به کشور ما خدمت می کنند، مطمئناً این کار را کرده است. گری سینیز بخش زیادی از زندگی خود را وقف کرده و گنج به دست آورده است تا سرگرمی را برای سربازان ما در خارج از کشور در عراق، افغانستان، هر کجا به ارمغان بیاورد و در این زمینه جانشین باب هوپ شود. با این حال، او فراتر از اینها رفته است، و بنیادهایی را برای کمک به غیرنظامیان در هر دو کشور ایجاد کرده و در خیریه های متعددی که با جنگ و پیامدهای آن سروکار دارند، مشارکت کرده است. انجام این کار، به نظر من، گری سینیز به یکی از آمریکایی های بزرگ هزاره جدید ما تبدیل شده است، بسیار بیشتر از یک بازیگر. او برای همیشه به عنوان ستوان دان شناخته می شود.

در نهایت این فیلم به تام هنکس تعلق دارد که با اسپنسر تریسی به عنوان تنها دو بازیگر مردی که پشت سر هم اسکار بهترین بازیگر مرد را بردند، پیوست. هنکس ما را مجذوب خود می کند و ما را در این فیلم راهنمایی می کند و وقتی کارمان تمام شد، چیز بسیار خاصی را دیدیم.

اگر به من در مورد خوب بودن فارست گامپ باور ندارید، آن را برای چند دقیقه تماشا کنید و ببینید که آیا شما را مکیده است یا نه. بدانید تا زمانی که آن را باز نکنید، چه چیزی به دست خواهید آورد.”

دیدگاهتان را بنویسید

هفت + 8 =