فیلم ماتریکس ممکن است یکی از بهترین نمونه های ژانر خود نباشد (مانند «2001»، «متروپلیس»، «بلید رانر»، «بازگشت به آینده»، «سه گانه اصلی جنگ ستارگان»، «بیگانه» و « بیگانگان)، اما نمی توان انکار کرد که چگونه بصری و استفاده از صدا مرزها را شکسته است که قبلا هرگز انجام نشده بود.
اگر مردم عمق شخصیت یا عمق رابطه را بخواهند، فیلمی نیست که بتوان آن را دید، زیرا داستان فرعی عشقی اجباری و توسعه نیافته بین نئو و ترینیتی تنها نقطه ضعف ماتریکس است. این در نهایت برای من مشکل بزرگی نبود زیرا همه چیز به خوبی اجرا شده است.
به ویژه قابل توجه در مورد فیلم ماتریکس ارزش های تولید آن است. به بیان ساده، فیلم در طراحی تولید جسورانه، جلوههای ویژه خیرهکنندهای که برخی از فوقالعادهترین و تخیلیترین آثار موجود هستند، تدوین فوقالعاده روان و اغلب فیلمبرداری خیرهکننده به نظر میرسد. خیلی بیشتر از فیلمی با جلوه های ویژه و استفاده از دوربین که مرزها را شکست.
استفاده از صدا نیز قابل توجه بود و نحوه استفاده از موسیقی تپنده و هیپنوتیزم کننده. اندی و لری واچوفسکی به طرز ماهرانه ای کارگردانی می کنند، در حالی که فیلمنامه ترکیبی هوشمندانه از مضامین پیچیده و به خوبی کاوش شده، عرفان، فلسفه و حتی لوئیس کارول است و داستان اغلب نیروبخش و به شدت فشرده با مفهومی هوشمندانه است.
اکشن فوقالعاده گرفته شده و ویرایش شده است، و نحوه رقص آن به طرز بیوقفهای شدید و انرژی نفسگیری دارد، کونگ فو به ندرت بیشتر سرگیجهآور بوده است (علیرغم این که به نظر میرسد، این چیز بدی نیست زیرا به شدت به شدت آن افزوده است. و پارانویای فضای داستان) روی فیلم.
کیانو ریوز در یکی از بهترین و نمادینترین نقشهایش بازی میکند و هرگز سردتر به نظر نمیرسید، مطمئناً برای مدتی قبل از آن به این راحتی به نظر نمیرسید. کری آن ماس قوی است. لارنس فیشبرن (همچنین در یکی از بهترین نقشهایش)، جو پانتولیانو سرگرمکننده و هوگو ویوینگ شیطان صفت حتی بهتر از آن هستند.
به طور خلاصه، یکی از بهترین های این ژانر نیست، اما با این وجود، یک نقطه عطف و بسیار عالی است. به دنبال آن دو دنباله، هر دو به جایی نزدیک در یک پارک توپ.